سفارش تبلیغ
صبا ویژن

88/6/21
11:23 عصر

رضایت به حذف تا کجا؟

به قلم: حمید کارگر ، در دسته: حرف دل، سیاست، جامعه

رضایت به حذف تا کجا؟

در بیشه ای سه گاو می زیستند. یکی قهوه ای، یکی سیاه و دیگری سپید. این سه گاو را با شیری قوی پنجه و غرنده مراوده افتاده بود.
روزی شیر بی تاب شده از فشار گرسنگی، حیله ای سوار کرد و به رایزنی با گاوهای سیاه و قهوه ای پرداخت با این مضمون که: "ما سه تن از تیره رنگانیم و آن گاو سپید، ساز مخالف می زند. بگذارید تا او را بدرم تا دیگر بر ما فخر نفروشد و خود را تافته ای جدا بافته نداند"
با رضایت دو گاو تیره رنگ، گاو سپید که بی یاور افتاده بود، به آسانی قربانی شد.
زمانی گذشت تا باز گرسنگی به سراغ شیر آمد و او به رسم آزموده پیشین به سراغ گاو قهوه ای رفت و ندا داد که: "ما هر دو قهوه ای رنگیم اما آن گاو سیاه از ما نیست. بگذار تا نابودش کنم"
این بار هم مخالفت نکردن گاو قهوه ای، به آسانی گاو سیاه را خوراک شیر ساخت.
پس از چندی، دیگر بار شیر گرسنه شده بود و به نزد گاو قهوه ای رفت و گفت: "امروز تو را خواهم خورد"
گاو پاسخش داد که: "من همان روزی که با دریده شدن گاو سپید موافقت کردم خورده شدم"
این حکایت را بازخوانی کردم تا یادم باشد که به حذف و طرد و بیرون راندن هم نوعم رضا ندهم. به از میان برداشتن و انداختن و ستردن هم نوعم راضی نشوم. به راندن و تاراندن و نابودی هم نوعم خوشدل نباشم.
تاریخ دیرسال این دیار بزرگ شدن دایره حذف و طرد را فراوان به خود دیده است. ما نیز افزودن شعاع این دایره را به چشم خویش بسیار دیده ایم.
کاش این روزها که باز آهنگ مخالف خواندن دوستان دیرین به گوش می رسد، کمی فرجام اندیشی شود!