سفارش تبلیغ
صبا ویژن

92/10/12
7:29 عصر

یوزپلنگ، سانتریفیوژ یا فرش؟! کدامیک نماد ایران است؟

به قلم: حمید کارگر ، در دسته:

یوزپلنگ، سانتریفیوژ یا فرش؟! کدامیک نماد ایران است؟

چندی پیش، رییس فدراسیون جهانی فوتبال به ایران آمد و شگفت زده از بازدیدی که از موزه تنوع زیستی پارک پردیسان داشت و آنچه درباره گونه های جانوری در حال انقراض ایران می شنید، حضور ایران در جام جهانی فوتبال را بهانه ای مناسب برای معرفی یوزپلنگ ایرانی دانست.
همین اظهار نظر ساده و فی البداهه، موجب شد تا یاران سازمان محیط زیست و اصحاب ورزش دست یکدیگر را بفشارند و فرصت را غنیمت شمرده، تدبیری بجویند تا یوز ایرانی مسافر برزیل شود.
رییس سازمان محیط زیست از کوشش برای درج تصویر یوزپلنگ آسیایی (ایرانی) روی پیراهن تیم ملی فوتبال ایران سخن گفت و یارانش نیز از تشکیل کارگروهی برای طراحی این نماد خبر دادند.
در ارزشمند بودن این اقدام و غنیمت شمردن فرصت برای طرح دغدغه های زیست محیطی و نجات گونه های در حال انقراض جانوری تردیدی نیست اما آیا سقف آمال و آرزوهای ایرانیان در بهره گیری از فرصت بازی های جهانی فوتبال و بستری که فراهم می کند همین است؟ آیا یوزپلنگ آسیایی نماد سرزمین ماست و جهانیان ایران را با یوز می شناسند؟ آیا آنان که باید ساختن برندی ملی برای این سرزمین را تدبیر کنند در خوابند؟ آیا اگر سب بلاتر به جای بازدید از موزه تنوع زیستی، سری به شالیزارهای ایران می زد، برنج ایرانی نماد کشور می شد و اگر به تور کویرگردی می رفت، بیابان های ایران معرفی می شدند و اگر سر از یکی از سایت های هسته ای در می آورد کیک زرد یا سانتریفیوژ را نماد کشورمان می کردیم؟!
طرفه آنکه طراح نماد یوزپلنگ برای درج روی پیراهن تیم ملی، اذعان داشته است که چنگ و دندان پلنگ خشم و خشونت را نشان می دهد و کوشیده ایم تا تصویری دوست داشتنی از پلنگ ارایه کنیم!
بی گمان جام جهانی فوتبال برزیل در سال آینده مجالی فراخ و پراهمیت برای تبلیغ و معرفی داشته های کشورهای حاضر در این رقابت هاست و هزاران هزار عکس و خبر از این رویداد منتشر خواهد شد و ایران نیز با کمینه حضور در سه بازی، فرصتی مطلوب برای نمایش چهره ای شاخص از خود دارد.
اما آیا حضور در این رخداد و فرصت ارزشمند نیازمند دوراندیشی، تدبیر و برنامه ریزی نیست؟ چنین مجالی در تعامل با افکار عمومی جهان را نباید به آسانی از کف داد و آیا نباید بهترین ها را برگزید؟ آیا شایسته نیست که از این فرصت برای ترمیم چهره جهانی کشورمان و ساخت برندی نیکو بهره بریم؟
اگر پیش از این مفهوم "برند" به حوزه اقتصاد محصور می شد، امروز در برگیرنده فرهنگ، تاریخ، هنر، سیاست، اخلاق و همه حوزه های هویتی یک کشور است. نماد و برند یک کشور الزامات و ویژگی هایی دارد که نمی توان به آسانی آن را به هر صفت، فرد و یا کالایی نسبت داد و از همین رو نمی توان به راحتی و از خلال یک گپ و گفت غیرکارشناسی، یوزپلنگ آسیایی را معرف ایران دانست که اگر چنین باشد، نگارنده بر این باور است فرش ایرانی بسیار شایسته تر است تا نماد کشورمان باشد.
از ویژگی های برند ملی و نماد یک کشور، جذابیت، مطلوبیت و دوام و بقای آن در طول تاریخ است و اینکه آن شاخصه، وجه تمایز و شناساننده کشور نسبت به دیگر کشورها باشد. آیا فرش ایرانی در افکار عمومی جهان محبوبیت و مطلوبیت بیشتری دارد یا یوزپلنگ؟ و آیا وجه تمایز ما با دیگران در تولید فرش ایرانی است یا در دارا بودن یوزپلنگ آسیایی؟!
برند و نماد یک کشور باید معرفی کننده وجوه فکری، فرهنگی، هنری و هویتی مردم آن کشور باشد و مخاطب خارجی در رویارویی با آن نماد قادر به برقراری ارتباط باشد. آیا فرش ایرانی که در طول تاریخی چند هزارساله با آداب و رسوم و فرهنگ ایرانیان عجین شده و تجلی گاه هنر مردم این سرزمین بوده است و نیز در آن سوی مرزها به عنوان سفیر فرهنگی و هنری این سرزمین ایفای نقش کرده است شایسته خوانده شدن به عنوان نماد ملی است یا یوزپلنگ آسیایی که حتی مردم خودمان نیز با آن پیوند و قرابتی حس نمی کنند؟
در شرایطی که جنگ روانی علیه ایران در دیپلماسی رسانه ای بیگانگان و بدخواهان کاری هر روزه شده است و پروژه هایی همچون "ایران هراسی" نقل محافلند، فرش ایرانی که حضور زنان و مردان هنرمند ایران زمین و روح مهربان آنان را به رخ می کشد شایسته تبلیغ و ترویج است یا پلنگ تیزدندانی که قرار است به لطف هنر گرافیک از خشونت چنگ و دندانش کاسته شود؟!
از دیگر سو، بهره گیری از فرصت حضور در جام جهانی از زوایای گوناگون فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و حتی اقتصادی نیز قابل تأمل است و افزون بر ساخت و نمایش چهره عمومی کشور، می تواند بهانه و مقدمه ای برای جذب و پذیرش گردشگران و رونق بخشیدن به اقتصاد و تجارت کشور باشد و از این منظر نیز فرش ایرانی هم در تلطیف چهره ایران در افکار عمومی جهان و هم در رونق بخشیدن به اقتصاد و صادرات کشور جایگاهی ارزنده تر از یوزپلنگ آسیایی دارد.
به هر روی فرصت حضور در جام جهانی فوتبال فرصتی نادر و ارزشمند است. در این رقابت ها چه برنده باشیم، چه بازنده، کمینه 270 دقیقه در برابر چشم جهانیان هستیم و باید این مجال را قدر بشناسیم و برایش تدبیر کنیم.

این یادداشت در روزنامه های جهان اقتصاد و سیاست روز منتشر شد.