سفارش تبلیغ
صبا ویژن

89/1/31
7:28 عصر

وقتی سراغ من آیی که نیستم

به قلم: حمید کارگر ، در دسته: حرف دل، جامعه

وقتی سراغ من آیی که نیستم

پرسید: ساخت یک تندیس چقدر هزینه دارد؟
گفتم: بستگی دارد...
گفت: حدوداً بگو.
گفتم: چه اندازه ای؟ با چه جنسی؟ با چه نوع کاربردی؟...
پرسید: یک تندیس کوچک که بشود در یک مراسم رونمایی کرد با شش هفت میلیون قابل تهیه است؟
پاسخ مثبت که دادم، شادمان بود و چند کلامی در اهمیت و ارزش این کار گفت که سکوت من گویی تأیید سخنانش بود.
نوبت به سخنرانی او رسیده بود. از پله ها بالا رفت و پشت تریبون که قرار گرفت، پس از تعریف و تمجید از هنرمندی کهنسال که ماه پیش به سفر ابدی رفته بود، پیشنهاد ساخت تندیس او و رونمایی از این تندیس در مراسم سال آینده را مطرح کرد.
پیشنهادش صبح فردا در خبرگزاری ها انعکاس یافته بود و من می اندیشیدم که تا کی قرار است ترک واجب کنیم و سنت به جا آوریم؟ تا کی قرار است همه در مذمت مرده پرستی قوم ایرانی سخن بگوییم و باز بر همین طریق گام برداریم؟ و چرا چنین هزینه ای نباید صرف انتشار حاصل تلاش های آن زنده یاد شود؟
کسی که این گپ و گفت کوتاه بین من و او برقرار شد، معاون استاندار یکی از استان های شمالی کشور بود و نمی دانم این دوست مهربان و خوش برخورد آیا ماهی پیش از این که آن هنرمند فقید در بستر بیماری آرمیده بود حتی شاخه گلی حوالتش داده بود؟!