سفارش تبلیغ
صبا ویژن

86/10/1
8:11 صبح

باز یلدا رسید

به قلم: حمید کارگر ، در دسته: فقر و غنا، جامعه

باز یلدا رسید
باز یلدا رسید تا نشتر بر رگ اندیشه ما زند که های آدمیان! قدر اوقات بدانید و بر گذر ثانیه ها هشیار باشید.
عمر شب یلدا تنها به اندازه دقیقه ای از شب پیش و پس خود فزونتر است و ایرانیان کهن همین یک دقیقه را قدر دانسته اند و به نکوداشت آن آیینی تدارک دیده اند دیرین که هر ساله بر ذهن خفته یا درگیر ما تلنگر زند که با هر دقیقه دقیق رو به رو شویم و هر زمان را به نیکی به ازمنه پیشین سپریم.
خوشا ایرانیان اما...
باز یلدا رسید و باز رژه دارایان در برابر ناداران بهانه ای دیگر برای نمایش یافت. باز دیدم صاحبان خودروهای آنچنانی را که سبدهای تزیین شده آنچنانی تر میوه را به صندوقشان می نهادند و بسیار دیده و شنیده ام از آنانی که نصیبشان از میوه تنها تماشاست! و گاه شاید وصال میوه های وازده و گندیده!
و باز در این اندیشه ام که در آستانه فصل سرد چه بسیارند عشیره خدا در زمین که در حسرت یک دست تن پوش گرم به سوگ نشسته اند و چه فراوانند آنها که حتی توانی در بازو برای نواختن سیلی و سرخ نگه داشتن صورت خود ندارند.
باز در حل این معما سرگردانم که چگونه یلدا برای بعضی از ما روشنی چلچراغ خانه هایمان است و بعضی دیگر چراغ چله مان کورسویی دارد کم تاب؟! چگونه یکی از ما قهقهه مستانه سر می دهد و یکی دیگرمان به اشک نشسته و شرمنده از نگاه به چشم کودک و همسر خویش؟
قصه نفت و دلارهای عایداتی آن را فراموش کنیم. تنها نپرسیم که کجا شد این فزونی درآمدهای نفتی و این پولها بر سر کدام سفره ها جا خوش کرده است. چشم بگشاییم بر سفره های خالی و دلهای پر که کم نیستند دور و برمان! چشم بگشاییم بر آنان که شمشیر بران نیاز به مغز استخوان بردباری شان رسیده است.
باز یلدا رسید اما عزم کنیم که یلدا را شمار گسترده تری از ایرانیان به شادی بنشینند. در همه شهرهایمان هستند سبدهایی که اگر با میوه های نیمه پوسیده ای که میوه فروشان به دور می ریزند پر نشود، هرگز پر نخواهد شد. بیایید آن سبدها را پر کنیم.
باور کنیم که اگر این شب برایمان بلندترین شب اندیشه های فراتر از روزمرگی ها باشد، به فیضی عظیم رسیده ایم که از هفتاد سال عبادت برتر است و وای بر ما اگر این شب هم به دیگر شبهای غفلت بپیوندد که همان یک دقیقه فزونی، بارمان را سنگین تر خواهد کرد!