سفارش تبلیغ
صبا ویژن

88/10/4
8:19 عصر

لبیک یا حسین (ع)

به قلم: حمید کارگر ، در دسته: حرف دل، مذهب، جامعه

لبیک یا حسین (ع)

محرم آمده است با تاسوعا و عاشورایش، با سوگواری و حسرت و آهش، با بازخوانی حماسه نینوا و جغرافیای آشنای کربلا.
آمده است تا رایحه آزادی بخش خون و قیام را به مشام آزادگان جهان باز رساند و دوری جستن از ذلت را یادآور شود. آمده است تا از نرفتن زیر بیعت حاکم ستمگر نامبارک بگوید و از آزادی و آزادگی، حماسه سرایی کند و باز برای ما تاریخ پرمایه و پرفخر تشیع را بازگو کند که خون بر شمشیر پیروز است و شهادت یک آغاز است نه پایان و در رویارویی انسان خدایی با انسانی که هم نفسی با اهریمن را برگزیده است، هیچ دیده نمی شود جز زیبایی.
داستان حسین (ع)، این ایستاده بر بلندای عشق و معنابخش واژه "شهادت" و این تندیس پرشکوه عزت و آزادی و شرف که کارش پرتوافکنی بود بر تارهای درهم تنیده تنیده عنکبوتی جاهلیت و عصبیت و ظلمت و ضلالت و غفلت، هرگز کهنه نمی شود. رنگ زمان به خود نمی گیرد و با هر خوانش آن بهره ای تازه نصیب آدمی می شود.یا حسین (ع)
حسین(ع) با ماندگارترین خط که از جنس خون است بر کتیبه تاریخ، آزادگی و عظمت انسانی را حک کرد و آنچه او برایش قیام کرد- اصلاح در امور امت- برای همه زمان ها و مکان ها فراگیر است نسبت به هر آنچه چونان علفی هرز در بوستان اندیشه اسلامی و پهنه دشت جامعه شیعه روییده است، خواه در قامت دروغی مجسم به نام یزید و فرم حاکمیت غاصب و باطل خواه باشد و خواه در حوزه فردی و زندگی شخصی ما، چه در محرم سال 61 باشد و چه امروز و فردای بشریت. یعنی تجسم حقانیت، صداقت و همه خوبی ها و قیامش علیه بیداد و دروغ و باطل و همه زشتی ها در همه زمانها.
یزید تنها فردی جامانده در اعماق تاریخ نیست که اگر چنین بود دیگر "کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا" معنا نداشت. نبرد حسینیان و یزیدیان همیشگی است و این ماییم که باید در خلوت خود سنگهایمان را وابکنیم که در این ستیز در کجاییم؟ صحنه کربلا برای همه ما جا دارد و ناگزیریم از انتخاب صف. باید بدانیم که به ندای "هل من ناصر ینصرنی" حسین(ع) پاسخ می دهیم یا در کوس و کرنای امویان و هلهله یزیدیان و غریو زیادیان گرفتار آمده ایم؟
مگر امروز کمند آنها که با راستی و حقیقت میانه ای ندارند؟ مگر کمند آنها که امپراتوری دروغ را استوار می سازند؟ مگر کمند آنها که تزویر و خدعه در کار می بندند؟ مگر کمند آنها که دین فروشی می کنند و کسب و کارشان با متاع دین رونق می یابد؟ مگر کمند آنها که در حوزه فکر و فرهنگ، بدعتها و خرافه ها را باب می کنند و از سادگی و دین دوستی مردمان سود خود می جویند؟ مگر کمند آنها که می کوشند باطل را جای حق جا بزنند؟ مگر کمند ...؟
و مگر برای حسینی بودن نباید هرچه دروغ، نیرنگ، تزویر، فریب، خدعه، دغل کاری و چاچول بازی برای سواری گرفتن از خلق خدا را به کناری بنهیم؟ مگر نباید در تلاش برای تکامل در مسیر انسانیت، عبادت و عبودیت، مردانگی و جوانمردی، عدالت و عشق ورزی، آزادگی و وارستگی، ستم ناپذیری و ذلت ستیزی بر یزیدصفتی، طاغوت منشی، جلوه فروشی، تفاخر، تفرعن، لاف و گرافه گویی و دروغ ستایی و دروغ افکنی بشوریم؟
مپنداریم که سهم ما از محرم تنها سیاه پوشی است و بس. درست است که سیاه پوشی بخشی از فرهنگ ماست به نشانه سوگمندی و اعتراض به بیدادی که در طول تاریخ بر پاکان روزگار رفته است و درست است که ما سیه پوش این سوگیم و همیشه داغ دلمان تازه است اما سهم ما در کنار این سیاه پوشی، سپید اندیشی هم هست. قرار نیست تنها بر سر و روی خود بزنیم بی اندیشه آنکه حسین(ع) که بود و چه کرد و از ما چه می خواهد؟!
پوشاندن فرهنگ عاشورایی با لعاب دروغ و جعل و خواب و خیال و پررونق ساختن دکانهای قشری گری با اسامی و عناوین پرطمطراق و دهان پرکن اما بی مایه و تو خالی و پر مشتری کردن بازار افراط و تفریط، خیانت است به حسین(ع) و شهادت.
سرشار ساختن مجالس عزاداری از های و هوی و عشوه گریهای عوامفریبانه و یا ابراز تعصبات خشک و انقلابی نمایانه کودکانه، بی سخن گفتن از عظمت "هیهات من الذله" و بی پرداختن به "ما رأیت الا جمیلا"، جفاست در حق فرهنگ عاشورا.
اسلامی که ما باورش داریم، دعوت خود را بر نفی همه قدرتهای دروغین زمینی پایه نهاد و با زبونی و خواری در افتاد و در متن صلای خویش جز به اعتلا و عظمت انسان آنچنان که شایسته جانشینی خدا بر زمین باشد، نظری نداشت و سید شهیدان اسلام هم ملتی می خواست در اوج عظمت و آزادگی نه در حضیض ذلت و بردگی.
کربلا را به پهنه همه زمین گسترانده اند و عاشورا را بر همه زمان پوشانده اند تا ما بی بهانه بهای حسینی شدن را بپردازیم.
کاش بتوانیم به هنگام یاور طلبیدن پیشوای پاک خویش به آسانی صف حق و حقیقت را برگزینیم و لبیکش گوییم که: "یا حسین(ع)".