بفرمایید ناهار ایتالیایی
یادداشتهای پراکنده از دیدار با کشور چکمه پوش (روز دوم)
می گفتند بهترین سرآشپز ایتالیا عهده دار پذیرایی مهمانان نمایشگاه است و وقتی مقامات محلی با اشتیاق به گپ و گفت با آشپزها پرداختند و خبرنگاران دور آنان حلقه زدند، باورم شد که این یک ضیافت معمولی نیست.
حاضران در ضیافت، همان مقامات محلی به همراه چند تن از خبرنگاران بودند و غرفه داران را به این مهمانی راهی نبود اما ایرانیان را با آغوش باز به عنوان تنها حاضران غیر اروپایی پذیرفتند و تا آنها سرگرم گفت و گو با آشپزها بودند ما به سراغ میز پیش غذا رفتیم.
پیش غذا عبارت بود از قطعات هم اندازه و همسان سرخ شده میگو، مرغ و ماهی به همراه چیزی شبیه به کوکو سبزی خودمان و البته با همراهی 3 نوع سوپ که یکی سرشار از نخود بود، دومی به آش شله قلمکار خودمان شبیه بود که اندکی رقیق تر و البته دارای اندکی سبزی بود و سومی هم به پوره سیب زمینی می مانست که زیاده از حد شل شده باشد و طعم تند فلفلش غوغا می کرد.
نوعی برنج پخته شده به سبک ایتالیایی هم کامل کننده پیش غذا بود که طعمی شیرین و رنگی زرد داشت.
دور میز که استقرار یافتیم، منوی نوشیدنی ها توجهم را جلب کرد. نوشیدنی را باید از روی این فهرست پرتنوع انتخاب می کردی که همراهان ایتالیایی ام از گران قیمت بودن این فهرست خبر دادند که هر بطری از آنها 50 تا 60 یورو قیمت داشت و البته من آب سفارش دادم و بس.
تا خبرنگاران دور سرآشپز را خلوت کنند، به سراغ میز پنیرها رفتیم. انواع گونه گونی از پنیر در اندازه ها و شکل و شمایل مختلف و در طیف های رنگی گوناگونی که از سفید تا زرد و کرم را شامل می شد به چشم می خورد. از پنیری سفت و سخت که به قطعات کشک می مانست (که می گفتند چندساله است و البته خیلی هم خوشمزه بود) تا پنیری تازه که با اندکی فشار گویی شیر از آن خارج می شد. چشیدن طعم انواع پیش غذا و ناخنک زدن به انواع پنیرها دیگر جایی برای خوردن غذای اصلی باقی نگذارده بود و کاملاً احساس سیری می کردم.
می گفتند که این سرآشپز در جشنواره غذای ایتالیا رتبه برتر را کسب کرده، در غذای اصلی در مسابقات فلورانس برنده شده، در رقابت های ... و حالا بوقلمونی درشت جثه را بریان کرده و انواع فیله های کباب شده را در برابر نهاده و شکم سیر شده ما را به سخره گرفته بود.
تا دیگر مهمانان اندک اندک غذای خود را به پایان برسانند، این سو و آن سو چشم می گرداندم و در رفتار و آداب خوردن و نوشیدنشان کنجکاو شده بودم. تازه متوجه جوان سپیدپوشی شدم که در این مدت پیانو می نواخت و آن سوتر میزی بود که کیک ویژه نمایشگاه و شیرینی های متنوعی که دستپخت همان سرآشپز بود بر آن جلوه گری می کرد.
غذا خوردن همراهان که به پایان رسید، با وجود سیری روانه شدیم به سوی دسرها و شیرینی ها که البته انواع چای و قهوه نیز همراهی اش می کرد. از میان چای های کیسه ای با طعم ها و رنگ های مختلف، چای لیموی انگلیسی را برگزیدم و چند قطعه کوچک در حد چشیدن از شیرینی ها را ضمیمه آن کردم.
با یک حساب سرانگشتی می شد گفت که هزینه ناهار هر نفر در این ضیافت دست کم 200 یورو بود و جالب آنکه اگر کل مراسم افتتاحیه و بازدید از نمایشگاه یک ساعت به طول انجامید، ضیافت ناهارشان کمینه 2 ساعت زمان برد!