سفارش تبلیغ
صبا ویژن

90/5/27
2:12 عصر

دیدار غار جعیتا

به قلم: حمید کارگر ، در دسته: سفرنامه

دیدار غار جعیتا

یادداشت‌های پراکنده از دیدار با عروس خاورمیانه ( روز دوم)

غروب روز نخست بود که از خواب نیمروزی برخاستیم و پس از نماز گزاردن، به ساحل‌گردی پرداختیم. شام را هم در شعبه ای از مک‌دونالد در نزدیکی ساحل خوردیم که عبارت بود از همبرگر و مرغ شش تکه با لیوانی بزرگ از نوشابه‌ای پر از یخ.
صبح فردا پس از حمام و صرف صبحانه، از دفتری در همان کوچه پس کوچه‌های عین‌المریسه سیم کارتی   (Alfa) برای تماس‌های تلفنی مهیا کردم و به اتفاق همراهان با گرفتن تاکسی دربست راهی غار جعیتا (Jeita Grotto) شدیم.
حدود 18 کیلومتر که از شمال بیروت به سمت جونیه فاصله بگیریم به این غار می‌رسیم که در میان کوه‌هایی سرسبز با چشم‌اندازهایی زیبا واقع شده است.
بلیت ورود به غار را که گرفتیم، نخستین چیزی که روی آن خودنمایی می‌کرد تلاش وزارت گردشگری لبنان برای ثبت غار در میان عجایب هفتگانه جدید دنیا بود و درخواستشان از بازدیدکنندگان برای رأی دادن به این غار در پایگاه اینترنتی مربوطه!
ناخودآگاه به یاد غار علیصدر خودمان افتادم و در تمام مدت بازدید در ذهن به مقایسه این دو غار و شیوه برخورد ما و عرب‌ها با این پدیده خدادادی سرگرم بودم.
 غار جعیتا دو طبقه است و برای رفتن به غار علیا باید مسافتی کوتاه را سوار بر تله کابینی طی کرد که از میان جنگلی زیبا می‌گذرد. عبور رودخانه ای از میان این جنگل، تله کابین سواری را برای گردشگران جذاب و دل انگیز می‌کند.
برای ورود به غار باید وسایل خود به ویژه دوربین‌های عکاسی و تلفن‌های همراه را در کمدهایی قرار می‌دادیم و هرگونه تصویربرداری از درون غار ممنوع بود. بازدیدکنندگان از سیگار کشیدن و دست زدن بر سنگ‌ها و دیوارهای غار هم منع می‌شدند. حتی بیشتر مسیری که گردشگران طی می‌کنند همانندی پلی سیمانی و جدا از بدنه غار است که کمترین آسیب را به طبیعت وارد سازد.
و این را قیاس کنید با غار علیصدر که نه تنها گرفتن فیلم و عکس در آن آزاد است بلکه بسیار شنیده‌ام از کسانی که با چاقو یا ابزاری مشابه تکه سنگی را هم به یادگار کنده‌اند!
غار بالایی خشک است و استلاگمیت‌(چکیده)ها و استلاکتیت‌‌(چکنده)های متنوع و گوناگونی را در خود جای داده‌است و تابلوهای راهنمایی هم مراحل تشکیل غار و سنگ‌های آهکی را به بازدیدکنندگان نشان می‌دهند. نورپردازی‌های جذاب هم موجب شده است تا حتی زوایای پنهان پشت رسوبات و گودی‌ها و بلندی‌های غار هم برای گردشگران تماشایی شوند.
در میانه مسیر به چشمه ای رسیدیم که بنا بر باورهای قدیمی مردم برای برآورده شدن آرزوهایشان سکه در آن انداخته بودند و طرفه آنکه بیش از هر چیز اسکناس‌های ایرانی در میان آب خودنمایی می‌کرد!
برای رسیدن به غار سفلی که آبی است، این بار سوار بر قطاری شدیم که به قطارهای شهربازی می‌مانست.  در غار سفلی بازدیدکنندگان مسیری کوتاه را سوار بر قایق طی می‌کنند و در محوطه بیرونی غار هم رستوران، فروشگاه‌های صنایع دستی و باغ وحشی کوچک در فضایی سرسبز با مجسمه‌هایی متعدد، گردشگران را بدرقه می‌کند.
بازدید از غار برای هر نفرمان 18 هزار و 150 لیر لبنان (معادل 12 دلار و برابر با حدود 13 هزارتومان) آب خورد و من ماندم و این حسرت که لبنانی‌‌ها از یک مجموعه کوچک و جمع و جور درآمدزایی بسیار دارند و ما ایرانی‌ها از غارهای پرشماری که در سرزمین‌مان داریم و نامدارترین آنها علیصدر در همدان است غافلیم!