اندر باب یشم چینی
یادداشتهای پراکنده ای از سفر به سرزمین اژدها (روز نهم)
یکی از مایه های تفاخر چینیان، سنگ یشم است. کشور چین معادن پرشمار یشم (Jade) دارد و استفاده از این سنگ به عنوان وسیله زینتی تاریخی دراز در این سرزمین دارد. زنان و دختران چینی هم بیش از آنکه در النگو، گوشواره، انگشتر و سایر زیورآلات خود به طلا بیندیشند، از یشم به عنوان اصلی ترین عنصر زینتی بهره می برند.
از همین روست که در بازارهای نامدارشان بخشی به فروش یشم اختصاص دارد و در هر کوی و برزنی هم ممکن است دستفروشی را ببینی که یشم می فروشد. و البته فرق است میان یشم اصل و یشم ساختگی!
در روز چهارم سفر هم که به همراه شوان هانگ از بازار شینینگ سر درآورده بودم، او برایم از علاقه چینی ها به یشم گفته بود و اینکه این سنگ را خوش یمن و افسونگر می دانند و حتی به سفارش او چند النگوی یشمی (البته از نوع ارزان و ساختگی) برای دخترکان خانواده خریده بودم.
با این توصیف، بدم نمی آمد که سری هم به کارگاه های تراش یشم بزنیم و از اینکه چنین بازدیدی هم در برنامه تور قرار داشت، خرسند بودم.
به درون ساختمانی وارد شدیم که در بخش ابتدایی آن کارگاه های تراش یشم قرار داشت و پای هر دستگاه تراش -که به میزهای سفالگری خودمان شبیه بود- کسی قطعه ای از سنگ را به دست گرفته و به شکلی خاص تراشش می داد. در سوی دیگر این فضا نمونه هایی از اشکال و احجام ساخته شده با یشم در رنگهای مختلفی به نمایش در آمده بود. پیشتر که رفتیم، بانویی به عنوان راهنما شروع به توضیح درباره ویژگی های یشم و انواع آن کرد و نمونه های اصلی و بدلی آن را در اختیار ما قرار داد تا با ضربه زدن بدانها و درک تفاوت صدای دو نمونه، شیوه تشخیص یشم راستین از یشم ساختگی را دریابیم.
این مقدمه که در واقع نوعی بازارگرمی برای القای این نکته بود که یشم هایی که در اینجا می بینید همه اصلند(!)، ما را به فروشگاه- موزه ای بزرگ و جذاب رهنمون شد.
در وسعتی گسترده، می شد از بزرگترین مجسمه های شیر و اژدهای تراشیده شده از یشم تا ریزترین تکه های زینتی این سنگ قیمتی را مشاهده کرد. نگاه کردن به بهای درج شده برای هریک از این قطعات زیبا و چشم ربا، نفس ها را در سینه حبس می کرد و ناگزیر به گرفتن عکس یادگاری با پیکره های تراشیده شده از این سنگ قیمتی بسنده کردیم و تنها توانستم گوشواره ای مزین به قطعه ای کوچک از یشم سبز را برای همسرم برگزینم.
در مدت گردش در آن موزه- فروشگاه، با نگریستن به خارجیان پرشماری که از ملیت های گوناگون در آن محدوده پرسه می زدند، در این اندیشه بودم که آیا ما برای معرفی و فروش سنگ های معدنی خود و حتی دیگر اقلام صنایع دستی مان به گردشگران چنین تدبیری کرده ایم!؟
برای نمونه مگر فیروزه نیشابور ما چیزی از یشم چینی کم دارد؟ چند مرکز برای نمایش همزمان مراحل استخراج؛ تراش و سپس نمایش و فروش آن به گردشگران خارجی و حتی داخلی تدارک دیده ایم؟ آن هم به شیوه ای که بتوانند چند ساعتی از وقت خود را در آن مرکز بگذرانند و سرآخر هم نتوانند با دست خالی آنجا را ترک کنند!