اندر باب نمایشگاه فرش چینی
یادداشتهای پراکنده ای از سفر به سرزمین اژدها (نیمروز پنجم)
گشت و گذار در نمایشگاه ها همیشه جذاب است و پر از تازگی. سیاحت در نمایشگاه فرش هم که سالهاست برایم به عادتی دوست داشتنی شده است. این بار اما در کنار جذبه و عادت همیشگی، قدم زدن و چشم گرداندن در نمایشگاه فرش به ویژگی حضور در کشوری دیگر و نمایش فرشهای دیگر بلاد آمیخته بود و حظ بیشتری داشت.
پیش و بیش از همه، غرفه پشتیبان اصلی نمایشگاه که از تولیدکنندگان اصلی فرش در کشور میزبان بود چشمها را به سوی خود می کشاند.
غرفه چینی ها جزیره ای بود مستقل با فضاسازی خاص و چشمگیر. نمایی چندضلعی که رنگ غالب آن سیاه بود با تزییناتی به رنگ قرمز و نارنجی. به غرفه که وارد می شدی، فرش ها را هم آویخته بر دیوار می دیدی و هم چیده شده روی هم. آنها که آویز بودند بر ریلهایی قرار داشتند که خریدار می توانست به آسانی جا به جایشان کند و دست به انتخاب بزند. شیوه ای که در میان فرش فروشهای ایرانی جایی ندارد و همچنان به روش ورق زدن فرش دلخوشند. (نگاهم به فرش دستباف است البته که در عرضه فرش ماشینی از این روشها سود برده ایم!).
ویژگی دیگر غرفه چینی ها، وجود چندین میز مذاکره در میانه غرفه بود که مدام کسانی بر صندلی های اطراف آنها نشسته بودند و متصدیان غرفه در حین پذیرایی از آنان مغزشان را به نرمی شست و شو داده، آماده خریدشان می کردند.
در میانه سالن اصلی نمایشگاه و در برابر غرفه ای که بدان اشارت رفت، فضایی بود مختص نمایش برترین فرش ها.
از هر کشوری خواسته شده بود یکی دو نمونه از بهترین فرش های خود را برای شرکت در مسابقه برترین ها برگزیند و این برترین ها روی سکوهای ویژه ای به نمایش در آمده بودند.
در چند گوشه نمایشگاه هم دارهایی برپا شده بود که زنان و دختران چینی بازدیدکنندگان را از نزدیک با شیوه بافت فرش آشنا کنند. در بافت فرش های چینی آنچنانکه در آن نمایشگاه دیده می شد، خبری از پود نازک نبود و فرش هایشان تک پود بالا می آمد. اتفاقی که به افزوده شدن سرعت بافت می انجامد. گره ها اغلب و به ویژه در بخشهای دارای ساده بافی، دور میله ای به گردش درآمده و در پایان رج یکجا بریده می شدند که باز هم روشی است سریعتر از بافت های ایرانی. روی یکی از دارها نیز از روشی دیگر برای بریدن گره ها استفاده می شد که سیخ پودکشی (خط کش) را به سان قیچی لبه دار اصفهان روی رج آخری گذاشته و قیچی می زدند. بافت غالب آنان نوعی جفتی بافی بود که در آن به جای عبور خامه از میان چله ها، خامه به دور جفت چله می چرخید.
قرار دادن برخی رنگدانه ها در کنار خامه های رنگین هم گوشه ای دیگر از نمایشگاه را به خود اختصاص داده بود.
در طبقه بالای سالن دیگر نمایشگاه که افزون بر فرش های دستباف، می شد مبلمان و برخی دیگر از کفپوش ها را هم دید، صنایع دستی چینی برای فروش عرضه می شد و البته با قیمت هایی چند برابر بهای واقعی. از انواع مجسمه های فلزی و چوبی گرفته تا نمادهای بودایی و چوب های غذاخوری چینی.
چینی ها برای غرفه دیگر کشورها مترجم مهیا کرده بودند. مترجم هایی که از دانشجویان دوره های زبان انگلیسی بودند و در این نمایشگاه نوعی کارورزی را می گذراندند. روزی تنها 4 دلار دستمزد زحمتی بود که برعهده داشتند!
غرفه داران ایرانی دلسوز بودند و دارای برخی صفات نیکوی ایرانی. اغلب ناهار خود را به مترجم هایشان بخشیدند.