89/1/1
11:52 صبح

چو کفر از کعبه برخیزد...

به قلم: حمید کارگر ، در دسته: حرف دل، هنر، جامعه

چو کفر از کعبه برخیزد...

مجریان در آمد و شدند با چهره هایی که نقابی از خنده ها و شادی های ساختگی بر خود دارند و مدام شعار می دهند و شعار.
مهمانانشان یا خوانندگانند و یا بازیگران مجموعه های آبکی سیما که در وصف یکدیگر گویی وانتی هندوانه در ورودی استودیو گذارده اند و پیاپی به زیر بغل یکدیگر حواله می دهند.
شعار دادن های تکراری، خنده های بی روح و جان، چند نماهنگ پر رنگ و لعاب، قربان صدقه رفتن های مکرر، اجرای موسیقی هایی که همه لب خوانی هستند،... و دیگر هیچ؛ و چه نادرند برخی گزارش ها یا گپ و گفت هایی که دیگرگونه باشند و نشاطی ژرف بیاورند یا بیننده را به درنگ وادارند یا چیزی تازه بیاموزند.
و این، رسم همه ویژه برنامه های مناسبتی سیماست که خود مثنوی هفتاد من کاغذ است!
دیروز اما در آستانه سال نو، وقتی دیدم یکی از همین مجری ها مدام از سنت ها می گفت و از فرهنگ و هنر اصیل ایرانی و شاخص های تمدن کهن این دیار و... و آن وقت در دکوری به افاضه فیض مشغول بود که با این فرهنگ و هنر و سنت ها قرابتی نداشت، به یاد سعدی افتادم و تعابیر "زنبور بی عسل" و "درخت بی ثمر"ش که ای عالمان بی عمل! تا به کی شعار و فقط شعار؟!
برای واکاوی بیشتر این ماجرا تک تک شبکه های سیمای جناب ضرغامی را رصد کردم به دنبال قطعه فرش دستبافی که آذین بخش صحنه باشد و زهی افسوس!
جز شبکه 4 سیما که در ویژه برنامه "ثانیه نو" گبه ای را در برابر مهمانانش بر زمین گسترانده بود –و البته وزن و جنس مهمانان و گپ و گفت هایش هم متفاوت با دیگر شبکه ها بود-، در باقی شبکه ها خبری از این دستبافته های اصیل ایرانی -که نمادی از همان سنت و هنر و فرهنگ و تمدن این مرز و بومند که مجریان به بهانه آیین نوروز مدام شعارش را می دادند- نبود!
شگفتا که در صحنه ای با عناصری بیگانه با سنت های ایرانی و چیدمانی ناآشنا با اصالتهای این دیار بنشینی و دم از فرهنگ و هنر اصیل ایرانی بزنی! حیرتا که بر منسوجی ماشینی و فرنگی گام بگذاری و در لزوم حفظ مواریث کهن ایرانی شعار بدهی!
چه خوش گفته اند که: چو کفر از کعبه برخیزد، کجا ماند مسلمانی؟!