سفارش تبلیغ
صبا ویژن

84/8/1
4:19 صبح

سوی خوان آسمانی کن شتاب

به قلم: حمید کارگر ، در دسته: مذهب

  دیگر بار ضیافت نور گسترده گشت و باب بخشایش بیکران خداوندی بر بندگان گشوده. « رمضان » از راه رسید تا به آب توبه و انابت دلهای مجرمان بشوید و به آتش گرسنگی و تشنگی تنهای خاکیان بسوزاند و با ندای شورانگیز و نافذ « روزه» به دلها سرایت کند و مأمن پروردگار را از زنگار و تیرگیها بپیراید و پاک و آراسته گرداند.

  « رمضان » آمد آکنده از لحظه های ناب مناجات با حضرت محبوب و لذت انس با یار و شوق پرواز روح از زندان خاک به اوج عالم قدس و ملکوت؛ تا درون آدمی در چشمه زلال روزه پالایش یابد و پرتوافشانی انوار حق و حقیقت بر جان آدمیان وضوح بیشتری یابد.

  « رمضان » آمد با بوی احساس، بوی سحر، بوی قرآن، بوی عدل، بوی علی و بوی رستگاری.

  « رمضان» آمد با عمیق ترین مفهوم آزادی و آزادگی که همان رهایی است از بند هوا و هوس و امیال پست شیطانی.

  و « رمضان » این تنها مهمانی جادویی که با « منع » همراه است، آمد تا مسلمانان گونه ای دیگر از یکپارچگی، یکرنگی و اتحاد را به تمرین بنشینند.

  اینک زمانی است برای خودمانی تر شدن با خدا؛ وقتی برای حس گرمای ایمان، معرفت، عشق و سلوک در راه او ؛ فصلی برای سوز و گداز و گاهی برای قدرشناسی.

  کنون بر ماست که در این مهمانسرای الهی، رسم بندگی به جای آوریم و آموزه های انسانی این ایام را آویزه گوش داریم و فرصتهای کمیاب و نابش را برای انسان شدن دریابیم و به گفته سیدالساجدین (ع)  : « مبادا که روزهایش به غفلت ما شهادت دهند و شبهایش به سهل انگاری ما».

  اما چند چرا بر مسلمانی ما:

  مگر رمضان را همواره صفت « مبارک » همراهی نمی کند؟ مگر رمضان ماه ضیافت خداوندگاری با آن همه خصایص نیکو نیست؟ و مگر نه آنکه این ماه، برترین ماهها و روزها و شبهایش بهترین ایام است؟ پس چرا نمایش ظاهری ما ایرانیان مسلمان در این ماه، رخوت و سستی و خمودگی است؟ چرا در سایر بلاد اسلامی، به ویژه سنی نشینان میانه و غرب آسیا، رمضان به راستی ماه جشن و سور و سرور است که گویی به یقین به والاترین مهمانی عالم امکان فراخوانده شده اند، اما در ایران ما از این ایام نورانی بیشتر بوی غم و ماتم و سوگ استشمام می شود؟ آیا هیچ ناظر بیرونی باور می کند که این ماه را دوست داریم و از رسیدنش خرسندیم؟

  چرا رسانه های ما به ویژه صدا و سیما، پا از دایره تکرار برون نمی نهند تا برای یکبار هم که شده فارغ از مواعظ و نصایح سطحی و کم نفوذ، با نگاهی نو و از دریچه ای جذاب، منظری ستوده و درخور از « جشن رمضان » ترتیب دهند؟

  چرا خطبا و سخنوران ما در منابر و مساجد و همه تریبونهای فعال در این ماه به جای تکرار مکرر این عبارت که « خفتن در این ماه نیز عبادت است.» بر بیداری و آگاهی اجتماعی، فرهنگی و سیاسی هشدار نمی دهند؟

  چرا در این ماه پر فضیلت که تمامی کتب آسمانی و افضل آنان قرآن کریم در آن نزول یافته است، از ارزش صد چندان تحقیق و پژوهش و کسب دانش و معرفت سخن نمی گوییم؟

  چرا در این ماه پاک و گرانقدر که فرق دلاور مرد عرصه عدالت و دادگستری به خاطر شدت عدلش در محراب نماز شکافته گشت، به جای پیروی از آن ظلم ستیزی و دادپروری و بازخوانی سیره ناب او، همه این ماه پر نشاط و شعف را تنها به عزا و ماتم مولا تبدیل می کنیم؟

  چرا سنت نیکوی افطاری دادن را به دیگهای بزرگ شده از چشم و هم چشمی و ریا- و نه کاسه های کوچک اطعام مستمندان – بدل کرده ایم؟

  چرا برخی از ما با روزه داری در این ماه به جای درک آه گرسنگان و نداران و شکر به درگاه ایزد بر آنچه داریم، فرصت افطار تا سحر را به انباشتن شکم از طعام چنان مشغول می داریم که...؟

  نمی گویم ای کاش من و ما شرمنده و شرمسار نا مسلمانان و یا مسلمانان سایر بلاد نباشیم. اما ای کاش با چنین نحوه برخوردی با این ایام نیکو و فرخنده، شرمنده خود و خدای خود نگردیم!!