بيا و خيمه شب را ستاره باران کن
دوباره کوچه دل مرده را چراغان کن
به ياد باغ بياور جوانه کردن را
و حس سبز شدن را در او نمايان کن
قباي حرمت و عزت بيار و آزادي
دوباره رخت کرامت به دوش انسان کن
بيا و سوتک شان را به کودکان پس ده
نگاه قهر و غضب را به ياس و حرمان کن
بگو دوباره به سارا انار يعني چه
و دست خالي بابا توانگر نان کن
به شمع خسته دانش دوباره هستي بخش
کتاب و شعر و قلم را دوباره بنيان کن