يك دست جام باده و يك دست زلف يار
رقصي چنين ميانه ميدانم...
چه تلخ است نيشخندي كه به لب مي نشيند بعد خواندن اين شعر.
نه جام باده اي و نه زلف ياري. رقصي پوچ اما نه براي هيچ.