آنجا دلم گرفت
بسياريِ آدم ها ? ستايش گران ? بنده گان ..
من و امثال من بوديم سجده کنان
[ آه هوا چقدر گرم است.
آن مرد عرب ........... .
پارچه اي که خريدي متري چند ؟
نمي دانم هفت بار چرخيدم يا هشت !..]
دلم گرفت که نديدم آن مرد عرب را ، دوستانم را ،
پدرانم ، مادرانم ، برادرانم و خواهرانم را
که به هم سجده مي کرديم .
کعبه کورم کرد ...