آنجا دلم گرفت
بسياريِ آدم ها ? ستايش گران ? بنده گان ..
من و امثال من بوديم سجده کنان
[ آه هوا چقدر گرم است.
آن مرد عرب ........... .
پارچه اي که خريدي متري چند ؟
نمي دانم هفت بار چرخيدم يا هشت !..]
دلم گرفت که نديدم آن مرد عرب را ، دوستانم را ،
پدرانم ، مادرانم ، برادرانم و خواهرانم را
که به هم سجده مي کرديم .
کعبه کورم کرد ...
سلام. ما امسال با چه شور و شوقي و با چه نجوايي نيمه شب راهي شديم و با چه حال بدي از مردمي كه به تماشاي ميمونهاي كوه آمده بودند و دستشان پر بود از دوربين و خوراكي و ... و حتي دقايقي مهلت سكوت ندادند كه شنيدن تنين صداي اقرا را تلاش كنيم! با سوز و حسرت و اشك همان مسير را برگشتيم و در راه مي شنيديم كه خوشحال بودند از كوهنورديي بعد از آنهمه خوردن و استراحت در مكه!
مبعث بر مردم غيور و فكور و قهرمان و ... ايران زمين مبارك!
سلام حميد
از اينكه دوباره مينويسي خوشحالم
نگار من كه به مكتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسأله آموز صد مدرس شد
بعثت نور بر شما هم مبارك باد