• وبلاگ : جنبش (واژه واژه حرف دل)
  • يادداشت : به همين سادگي
  • نظرات : 3 خصوصي ، 6 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    فرصتي دست داد به ملاقات پسر حاج قربان سليماني رفتيم.مي ترسيد پس از مرگش همه نغمه هاي خوشي كه با دوتارش مي سازد فراموش شود.دست به دامان جوانان روستا بود تا سينه به سينه اين نغمه ها را بياموزاند به آنها.پارادوكس عجيبي است.مراد در پي مريد!

    رو كرده بود به يكي از جوانان روستا كه اندك قريحه اي داشته كه بيا و بياموز اين ساز را.و جوان گفته بود: نه مو خودوم گيتار مزنوم!

    به همين...