خدا هر كجا هست باشد من ميخواهم با پاي پياده به دنبالش بيايم ميخواهم هر كجا هست دست مهربانش را بر قلب شكسته ام بكشد ميخواهم دستانش را بگيرم به شانه هايش تكيه كنم چون هيچكس در اين دنياي وانفسا تكيه گاهم نيست
خداي خوبم اشكهاي سردم را از روي گونه هاي سرخم بردار دستم را با گرميت آشنا كن و مرا پيش خودت ببر