سفارش تبلیغ
صبا ویژن

84/8/6
1:47 عصر

معجزه ای در تلویزیون

به قلم: حمید کارگر ، در دسته: هنر، سینما

رسانه ملی ما به رغم صرف هزینه های هنگفت و نجومی، بازدهی مطلوبی در هیچ یک از زمینه هایی که آنرا آیینه جامعه و دانشگاهی بزرگ و فرهنگ ساز معرفی نماید ندارد و در هر یک از حوزه های گوناگون مرتبط با این جعبه جادو می توان دردنامه هایی عریض و طویل نوشت.

بر آن نیستم که در این سطور به ضعفها و کاستی های سیما بپردازم اما تنها اشارتی دارم بر یکی از آثار ارزشمندی که هر از گاهی از لا به لای آثار هجو، سطحی و بی ارزش سر برون می کنند. این روزها ایام سوگواری امیر مؤمنان را سپری کردیم و باز هم برای چندمین سال متوالی سریال امام علی(ع) و نماهای زیبای آن بود که به مدد متولیان رسانه ملی آمده بود؛ همچنانکه سالهاست که فیلم محمد رسول ا.. تنها آثر تصویری مطلوب برای مبعث و میلاد و یا وفات پیامبر(ص) است و از این دست بسیار می توان اشارت کرد.

در سال 1375 که مجموعه امام علی(ع) به کارگردانی میر باقری از سیما پخش شد، حجم انبوهی از انتقادات به سوی او سرازیر شد و من به عنوان یکی از کسانی که از این مجموعه لذت می بردم بر آن شدم تا به سهم خودم به پاسخگویی انتقادات بر آیم که حاصل آن یادداشتی بود که در بهمن ماه 75 در هفته نامه توس به چاپ رسید.

اینک مناسب دیدم تا با دیدن چندین باره بخشهایی از این مجموعه در این روزها به بازخوانی آن یادداشت بپردازم که در پی می آید( هر چند که با گذشت زمان ایرادهایی که آن روز بر این مجموعه گرفته می شد، امروز مضحک به نظر می آید):

 معجزه ای در تلویزیون

  متن و گفتاری روان و جذاب، نقش آفرینی های زیبا و به یاد ماندنی، چهره آرایی قابل باور و فیلمبرداری خوب و یکدست، مجموعهای تحسین برانگیز به نام امام علی(ع) فراهم آورده است که آبرویی برای صدا و سیما به حساب می آید. این مجموعه بر خلاف سایر سریالهای نازل و بی محتوای تلویزیون، مجموعه ای است که می توان با اشتیاق به تماشایش نشست و لذت برد و آموخت.

  میرباقری با جسارت و شجاعت با دوری جستن از تشتت، حرافی و جلوه گری کاراکترهای بیهوده و دور از واقعیت، مسؤولیت توضیح و تصویر زندگی ابرمردی را بر عهده گرفته است که در تاریخ شیعه و همه مسلمانان اسطوره است و در کنه ضمیر همه آنها که به او اعتقادی دارند، مظهر مردانگی، فتوت، شجاعت، پاکی و نور است.

  میرباقری بدون هیچ الگوی معتبر و بهینه قبلی پا بر لبه تیغ نهاد و توانست در سینمای مذهبی تجربه ای نو را (با همه ضعفهای احتمالی) به ظهور برساند. اما هیاهوی جنجالگرانی حرفه ای که کارشان شجاعت ستانی و تهورزدایی است و همانها که به قول دکتر سروش« خشک مغزان تنگ نظری هستند که هر چه را در حوزه بصیرت کور خودشان نگنجد از دایره وجود بیرون می رانند» بر سر او نیز فرود آمد.

  تنگ نظران می گویند چرا سریال از اواخر خلافت عثمان شروع می شود و به پیش از آن نمی پردازد؟ این امر دلیل روشنی دارد؛ چرا که حضرت علی(ع) قبل از خلافت به دلایل معلوم 25 سال در حاشیه حکومت ماندند و اگر مسایل سیاسی آن دوران در سریال بررسی می شد، آنگاه اختلافهای مکتبی، وحدت بین شیعه و سنی موجود در جامعه را خدشه دار می کرد و اگر زندگی خصوصی آن حضرت به نمایش در می آمد، اثری بی هویت و فاقد ارزش می شد. زیرا تصویر ایشان و چند عضو از خانواده شان امکان پخش نداشت. بنابراین کارگردان با هوشیاری داستان را از هنگام خلافت عثمان آغاز می کند تا دلایل قتل او و به خلافت رسیدن مولا را نشان دهد.

  تنگ نظران می گویند چرا در این مجموعه قطام نقش کلیدی دارد و زیاده از حد به او پرداخته شده است؟ واضح است که او باید یکی از مهره های اصلی داستان باشد چرا که او نیز فرمان به قتل حضرت می دهد. وقتی قرار است زنی بر خلاف فطرت خود فرمان شمشیر زدن بر معصومیت و مظلومیت را بدهد، باید نشان داده شود که او در چه شرایطی تربیت شده است. مادر ندارد و در نتیجه بار عاطفی بسیاری را از دست داده است. از دیگر سو پدری متعصب دارد که واجبات شمشیر را به او می آموزد و در این شرایط است که هویت زنانگی او مخدوش می شود و مرتکب چنین جنایتی می شود.

  تنگ نظران می گویند چرا دست حضرت را در حال وصله زدن کفش نشان داده اند؟ باید گفت مگر نشان دادن دست آن بزرگوار چه اشکالی دارد؟ مگر قناعت و فروتنی یکی از ابعاد شخصیت مولایمان نبوده است؟ باید چنین تصویری هم به نمایش در آید تا بدانیم همان دستی که در میدان جنگ، انیس ذوالفقار و برآورنده خیبر است، در اوج تواضع وصله بر کفش می زند.

  تنگ نظران می گویند چرا مال اشتر را با آن گریم و آن یال و کوپال متفرعن و منفی نشان داده اند؟ می گویم شما چه انتظاری داشتید؟ اگر مالک اشتر هم مانند ولید شوخی می کرد و راحت و بی دردسر به هر کاری دست می زد، آیا صدای اعتراضتان به هفت آسمان بر نمی خواست؟ متأسفانه این انتظار جامعه است که شخصیتهای مثبت حتماً باید شق و رق راه بروند و شعار بدهند؛ در حالیکه شخصیتی منفی ( مانند ولید یا عمروعاص) آزاد است و محدودیتی ندارد. اگر متلکی بگوید هیچ بیننده ای ناراحت نمی شود و کارگردان اجازه دارد به همه زوایای زندگی خصوصی او وارد شود، ارتباط او با محارمش را نشان دهد و همه ابعاد وجودی او برای ما قابل لمس استو ولی در مورد ابوذر یا مالک کارگردان چنین اجازه ای را ندارد. پس با این محدودیتها چه انتظاری از وی دارید؟

  تنگ نظران می گویند بسیاری از قضایای سریال برخلاف آنچه تاکنون شنیده ایم است. در این مورد هم خوشبختانه منابع استفاده شده که کتب معتبری نزد شیعه و سنی بودند معرفی شد تا جلوی سخنان مغرضانه ای که شنیده ها و ذهنیتهای پیش ساخته و عوامانه خود را واقعی می پنداشتند گرفته شود.

  تنگ نظران می گویند چرا علی(ع) محور اصلی داستان نبود؟ باید گفت میرباقری با توجه به محدودیتهایی که در نمایش تصویر ایشان، حسنین(ع)، عثمان و عایشه داشت، با زیرکی و با دیدی هنرمندانه به حواشی امر و باز پرداخت جبهه مقابل پرداخت تا با شناخت باطل، قداست جناح حق بهتر بیان شود. واضح است که منطقی نیست اگر دشمنان امام را آدمهای ذلیل و ضعیفی بدانیم چرا که از ارزش امام می کاهد ولی هر قدر دشمنی با حضرت امیر(ع) دشمنی محکم، عمیق و قدرتمندتری باشد، عظمت مولا بیشتر منتقل می شود.

  اقرار می کنم که دلایلی که مطرح شد پاسخهایی به سلیقه نگارنده بود به خشک مغزانی که از جسارت و نوآوری ناراحت می شوند و ممکن است سازندگان مجموعه هزار و یک دلیل دیگر بر ساخته خود داشته باشند.