سفارش تبلیغ
صبا ویژن

85/4/8
7:44 عصر

در سوگ بانوی پاک

به قلم: حمید کارگر ، در دسته: مذهب

آتش، شرمنده است از رقصی که در آستانه پردیس خانه تو داشت ای بهشت را سیده و بهشتیان را سر سلسله. شرمنده اند مردمان که در غبار مرگ، راه زندگی را گم کردند ای دلیل راه.

و ما هنوز پس از هزار هزار فرسنگ فاصله و هزار هزار روز دوری از آن روز شوم، عرق از جبین پاک می کنیم که چگونه پاکترین گوهر هستی را تاب نیاوردند.

شرمنده ایم بی بی، شرمنده! آخر وقتی شب زده هایی به انکار خورشید، پنجه در رخ روشنایی می کشند، مگر می توان شرمنده نشد؟ آخر این چه دنیایی است که دردانه رسول خدا را در خویش تاب نمی آورد؟

... دیری است بلال اذان نمی خواند. گویی واژه ها در گلویش شکسته اند. گویی او را نای ایستادن نیست. چه روزگار نامرادی است!

وای... وای... دردانه پیامبر را رو به قبله کرده اند اما صدای الصلاﺓ.. الصلاﺓ اهل مدینه به گوش نمی رسد. چقدر غریبانه است این نماز! چقدر غریب است امام این نماز! علی بی زهرا که باید بر زهرا نماز بخواند. فرشته ها را بگو صف بکشند برای نماز. جبرئیل خود الصلاﺓ می خواند...

خورشید از شرم رخ نهان کرده است تا شب، بهانه ای باشد برای دفن فاطمه.. و چه روزگار تلخی بود! روزگاری که علی بی فاطمه تنها شد.

فدک؛ فریاد فردای فاطمه

« فدک» فاطمه (س) تنها یک « مزرعه» نبود. جغرافیای فدک، نه دیوارهای باغ که کرانه های ناپیدای بشریت است. فدک، پهنه کمال انسانی است و درختهایش تمثیلی از اشجار طیبه ای که باید در ضمیر انسان، در جان و در باورش ریشه بگیرد. نماد کمال یافته « فدک»، زندگانی خود « فاطمه» است- درود خدا بر او- که در ساحتهای گوناگون به کمال رسیده بود.

در خانه، همسری را چنان معنا بخشیده بود که علی(ع) – آن کانون بی قراری- در کنارش به آرامش می رسید و در وصف مدرسه تربیتی اش همین بس که کانون « ولایت» را برای همیشه گرما بخشید و خورشید « حقانیت» را برای ابد از حصار ابرها به در آورد. شخصیت انسانی « بانوی اول خلقت» به گونه ای کمال یافته است که حضرت خالق، خلقت را به وجود او مشروط نموده و خلق محمد(ص) و علی(ع) را نیز از آن رو رقم می زند که فاطمه هست.

به گاه معرفی اهل بیت نیز باز محور فاطمه است: « فاطمه و ابوها و بعلها و بنوها ...» و همین دعایی است که خداوند بسیار دوست می دارد بدان سوگند داده شود تا حوایج بندگانش را برآورد. در عرصه اجتماع و سیاست، فاطمه آنچنان حاضر است که نقش بندان تاریخ نمی توانند در برابر عظمتش سر فرود نیاورند. حاصل این حضور پر شکوه، قوام آیین محمد و دوام ولایت بر مسیر نبوت است. او چنان سنگر سترگی بود که اسلام ناب برای همیشه ماندگاری خود را وامدار اوست. با بودن فاطمه، خطهای توطئه پاک و مشتهای نیرنگ باز می شد و همه می دانستند که فاطمه ناخدایی است که کشتی حقیقت را از توفانهای بلا به سلامت عبور می دهد. حضور مداوم او تفسیرگر حقانیت مردی است که حق با او معنا می شود و او نیز با حق.

به یقین دایره فدک بسیار گسترده تر از یک زمین محدود و یک زمان کوتاه است.نقشه فدک را اگر روی زمین بگسترانند، همه پهنای زمین را می گیرد و گستره زمان را نیز هم. چنانکه گفته اند وقتی هارون به پیشوای هفتمین گفت مرز فدک را معلوم کنید تا به شما برگردانم، امام فرمود: همه سرحدات کشور اسلام. فدک یعنی این..

فهم اندک من از فریادهای روز و شب مادر همه دین باوران عالم، به این می رسد که فدک یعنی ایمان، یعنی عشق، یعنی عدالت، یعنی کمال. یعنی اینکه مادر می خواهد راه فلاح و رستگاری را به فرزندان نشان دهد که اصلاً فلسفه وجودی اهل بیت عصمت و پاکی، تعلیم عصمت به همه مردم در همه زمان و زمین است. اگر بر امامت خویش نیز تأکید می کنند، نه از این روست که امامت حق آنهاست که هست، بلکه از آن رو که امامت آنها حق همه انسانهاست و فریاد آنها بر این است که مردم را از چراغ محروم می کردند تا خود در تاریکی بر شانه های خلق بنشینند و سواری بگیرند.

حسین(ع) سر در این راه داد تا حق داشتن امام صالح برای مردم را به آنها بازگرداند. همه پیشوایان پاک هم بر این بودند و مادر ایمان و عدالت و پاکی، فاطمه زهرا(س) نیز می خواست فدک ولایت خاندان خدا را پیشکش مردمان کند تا آنها راه روشن حق را بیابند وگرنه سخن از یک باغ و مزرعه حتی اگر به بزرگی همه دنیا باشد، در شأن زهرا نیست که همه گیتی کوچکتر از آنست که ذره ای از قلب فاطمه را به خود مشغول دارد.

وقتی علی(ع) همه حکومت را مادام که حقی را زنده ندارد و باطلی را نمیراند با عطسه بز و کهنه کفشی پر وصله برابر می کند، همسر، هم شأن و هم اندیشش نمی تواند از یک مزرعه کوچک سخن بگوید.

پس با همه ایمانم می گویم که فدک یک مزرعه نیست. پیشوایی، حق آل ا.. است و بستر کمال انسان. و ما سوگوار مادری هستیم که همه ما را رستگار می خواست.