سفارش تبلیغ
صبا ویژن

91/6/11
12:24 عصر

بازاری برای از ما بهتران

به قلم: حمید کارگر ، در دسته: سفرنامه

بازاری برای از ما بهتران

یادداشتهای پراکنده از دیدار با کشور چکمه پوش (ادامه روز پنجم)

ناپلئون به ایتالیا دست اندازی کرده بود و خود زمام امور این سرزمین را نیز برعهده داشت تا اینکه حدود صد و پنجاه سال پیش ویتوریو امانوئل دوم توانست بخش های مختلف این کشور را متحد سازد و به عنوان پادشاه ایتالیای یکپارچه بر تخت بنشیند. از همین روست که اهالی کشور چکمه پوش این بانی ایتالیای واحد را ارج می نهند و در میلان نیز نامدارترین گالری و بازار را به افتخار او "گالری ویتوریو امانوئل دوم   (Galleria Vittorio Emanuele II)" نام نهاده اند.سردر ورودی گالریا
حالا از کلیسای بزرگ و پرشکوه دوئمو که خارج می شوی، در سمت راستت سردر و ورودی زیبا و شکوهمند این گالری تو را به درون می خواند.
میلان شهر مد است. از جوجو آرمانی تا پرادا، از ورساچه تا دولچه وگابانا در میلان ثبت شده اند و مرکز فعالیتشان در این شهر است. پس چندان بیراه نیست اگر چنین بازار یا هنرکده نامداری که ایتالیایی ها "گالریا" می خوانندش در تصاحب مدسازان و مدبازان باشد.
این بازار هنری را یکی از معماران ایتالیایی به نام ژوزپه منگونی در سال 1861 طراحی کرده است. معماری که خود در سال به فرجام رسیدن ساخت این گالری -1877- با سقوط از بام همین بنا درگذشت. این بازار از آن جنس بازارهای معمول و مراکز داد و ستد عادی نیست. گالریا مرکزی برای دارایان اروپایی است تا با تازه های مد دست و پنجه نرم کنند، پاتوقی برای شیک پوشان است تا بهترین ها و گران ترینها را برگزینند و البته مکانی دیدنی و جذاب برای گردشگران است.
ما ایرانی ها بازارهای سرپوشیده فراوانی داریم که میراث کهن سرزمین ما و بلکه جهان به شمار می آیند و یا بازارهایی که هر یک به خصیصه ای نامدارند. از بازار سرپوشیده تبریز تا بازار بزرگ تهران، از بازار کاشان تا بازار زنجان. از بازار رضای مشهد تا بازار سنندج. هر کدام از بازارهای قدیمی و سرپوشیده ایرانی هم گوهری هستند در معماری و هنر اما سراغ ندارم که ویژه اغنیا بوده باشند و شیک پوشان بلکه خاکی اند و مردمی و این تنها تفاوت گالریا با هم خانواده های ایرانی اش است.نمای داخلی گالریا
گالریا بازاری است به سبک نئوکلاسیک و نزدیک به باروک با سقفی از شیشه و کفی از موزاییک های رنگین که در برخی نقاط افسانه ها و اسطوره های رومی را نقش کرده اند. ارتفاع گنبد مدور این بازار 47 متر است که گرداگرد آن را نقاشی هایی فراگرفته است و گردشگران بسیاری را می بینی که نگاه به بالا دارند و خود نیز پس از چندی از درد گردن به خود می آیی!
یک سوی این بازار، میدان بزرگ و کلیسای دوئمو است و سوی دیگرش ساختمان تئاتر لا اسکالا که مشهورترین سالن اپرای دنیاست و البته میدانی کوچک با پیکره ای از لئوناردو داوینچی. این بازار افزون بر اهالی مد و دارایان، پاتوقی هم برای اهل ادب و هنر و روشنفکران است که ساعاتی را در کافه های آن بیاسایند و یا در بازگشت از سالن تئاتر کمی با یکدیگر سرخوش و شیفته هم قدم شوند.
از سمت دوئمو که وارد گالریا می شوی، دالان ورودی را از سقف تا بالای سرت با تور پوشانده اند تا از هجوم کبوتران پرشماری که میدان را احاطه کرده اند به داخل بازار جلوگیری شود و پا که به درون می گذاری، فروشگاه های متعددی ردیف شده اند که خواندن نام و نامواره آنها کافیست تا هر کسی جرأت و توان ورود به داخلشان را نداشته باشد.
هر چند تماشای این زیبایی ها لذت بخش بود اما زمان محدود بود و دیدنی بسیار. پس راهی شدم.