• وبلاگ : جنبش (واژه واژه حرف دل)
  • يادداشت : شجاعي كه تيغ در نيام داشت
  • نظرات : 3 خصوصي ، 6 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سفره اي که در آن نان نباشد، آبش بس است
    دريغ که آب را گل آلوده کرده و از نانشان صرف نظر مي کنند
    و ما همچنان در انتظار ناني و تشنه? آبي !

    سلام داداشي

    خسته نباشي

    خيلي وبلاك زيبا و پرمحتوايي داري

    در اين روزها مارا هم دعا بفرماييد

    طاعات و عبادات شما قبول حق

    يا علي التماس دعا

    شايد اگر خوبان با تيغ هايشان اسطوره نمي شدند، بازار شمشيرهاي پلاستيكي مي خوابيد و بچه ها جاي شمشير كتاب ميخريدند!

    شايد اگر هويت ها مثل آرامگاه ها ي كالبدي بي نشان نميماند، هر زن مي توانست بانوي دو عالم باشد و آنوقت بانو ها افسانه نميشدند ...شايد.

    شايد اگر قرباني قهرمان نبود، تاريخ اينهمه از بيماري و زهر و مسموميت و زجه و عطش و محروميت و خستگي و خون و رنج اشباع نبود!

    باز دلمان خوش است كه هنوز كودكاني هستند كه شعرهاي زين العابدين بيمار را از بر اند، اما مي جنبند!

    پيروز باشي و اميدوار

    + كمال 
    جالب بود،من كه تا حالا زياد درباره اش فكر نمي كردم ،اطلاعات زيادي هم در اين باره ندارم ،اميدوارم كه بيشتر من را به راه راست هدايت فرمايي
    + صادق 
    قرار شد از آشنا شدن بگويي. آشنا شدن با شعار دادن فرق دارد . بگو چرا برادري صلح را انتخاب مي کند و برادري ديگر جنگ را. چرا کار هر دوي ايشان پسنديده است؟ و هزاران چراي ديگر...
    پاسخ

    چنانكه نگاشتم، من خود نيز نه آشنا و آگاهم و نه توانا بر آشناسازي ديگران و غرض تكرار اين تلنگر بود بر شيعه بودن ما كه پيشوايان خويش نمي شناسيم و شايد هشداري بر خويش كه به اصلاح راه بپردازيم.ديگر آنكه باز چنانكه نگاشتم، حسين نيز دير زماني (10 سال) تا آنگاه كه همچنان معاويه بر صدر امور بود، بر صلح با او به سان برادر دوام داشت و با آمدن يزيد و ديگرگونه شدن خلافت بود كه عاشورايي شد.كاش متوليان دين بدانند كه پاسخ چراهاي فراواني را بايد بر ما تشريح كنند.
    + حق دوست 

    من دلم سخت گرفته است از اين ،

    ميهمانخانه مهمانكش روزش تاريك