• وبلاگ : جنبش (واژه واژه حرف دل)
  • يادداشت : همزيستي ناسازگاران
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + برزو 

    با سلام،

    حميد خان چرا خيابان هاي زيبا را تلکسي رد مرن؟

    ساحل اينا هم با يک افسانه من درآوردي موجب درآمد شده اون وقت شهردار محترم يکي از شهرستان هاي شمالي (گيلان) در گذشته هاي نه چندان دور (اوايل دهه 1370) دستور تخليه زباله هاي شهري که هيچ حتي زباله هاي بيمارستاني را در مجاورت چند متري ساحل درياي کم نظير خزر داده بود! دريا هم نامردي نکرده طي يک مد قابل توجه انباشت زباله چند ماهه شهردار محترم را کشيده بود داخل آب و پخش کرده بود در سراسر مسير! فکر مي کنيد توبيخ شدند؟ البته که خير. فقط اندکي رسانه اي شد. رسانه مربوطه هم پدرش را درآوردند. بنده خدا خبرنگار و تصيربردار مربوطه از خبط شان شرمسار بودند. هنوز هم تغيير چنداني در مديريت توريسم منطقه شمال ديده نمي شود. هرچند اندکي بهتر شده است.
    اگر در صنعت توريسم ما درياي خزر مشهور مي شد و براي ديدنش از سراسر دنيا مي آمدند حتما مي گفتند که يکي از خوانندگان مشهور ايراني که طرفداران پيشمرگ بسياري از جمله در صنف محترم رانندگان بياباني (ماشين هاي سنگين) دارد درباره درياي خزر و شمال مي خواند: مي خوام برم درياکنار/ درياکنار چقدر قشنگه... و الي آخر... البته داستان هاي تخيلي واقعي مانند چاه هاي ساخته بشر در سواحل آبي خزر (بر جا مانده در حياط هاي سابق خانه هايي که در کنار ساحل بودند و بر اثر پيشروي آب جزو دريا شده اند و به امان خدا سپرده شده اند) توريست ها را به داخل خود مي کشد نيز شهرت برمودايي به آن مي داد!

    مو که فقط مرم پارک آبي مشد!

    + مينا 
    عشق ز اول سركش و خوني بود
    تا گريزد هر كه بيروني بود
    + رسولي 
    پارادوکس جالبي بود! به نظر صخره ديدنيه !مرسي از متن و قلم دلنشينت.